English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5584 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mechanical energy reservoir U منبع انرژی الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
energizer U منبع انرژی
power supply U منبع انرژی
energy supply U منبع انرژی
source of power U منبع انرژی
magnetic energy storage U منبع انرژی مغناطیسی
voltage source U منبع فشار الکتریکی
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powering U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
electric energy U انرژی الکتریکی
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powers U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
generator U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generators U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
core U وسیله تبدیل اشعه به انرژی الکتریکی
powering U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
cores U وسیله تبدیل اشعه به انرژی الکتریکی
powered U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
field U محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
fielded U محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
fields U محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
polarities U بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
polarity U بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
three pin plug U ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
cyclotron U دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
virtual level U تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
pair production U تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
intrinsic energy U انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
line source U منبع خطی منبع شبکه
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
energy transition U عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
electrical and otherwise U الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
sound absorption U خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
reference U منبع
references U منبع
fountains U منبع
cistern U منبع اب
resource U منبع
hotbed U منبع
cistern U منبع
head spring U منبع
hotbeds U منبع
receptacles U منبع
resourc U منبع
origin U منبع
origins U منبع
pool U منبع
fountain U منبع
cisterns U منبع
supplied U منبع
wellspring U منبع
fount U منبع
pools U منبع
small reservoir at well top U منبع
cisterns U منبع اب
source U منبع
receptacle U منبع
pooled U منبع
supply U منبع
supplying U منبع
rootstock U منبع
water supplies U منبع اب
water system U منبع اب
water supply U منبع اب
source code U کد منبع
magnetic storage U منبع مغناطیسی
noise U منبع تغذیه
voltage source U منبع ولتاژ
voltage source U منبع قدرت
lighting source U منبع روشنایی
light source U منبع نور
power supplay U منبع قدرت
wellhead U منبع چشمه
voltage source U منبع الکتریسیته
light point U منبع روشنایی
mains supply U منبع شبکه
source program U برنامه منبع
power supplay U منبع تغذیه
second source U منبع دوم
source of power U منبع قدرت
source listing U لیست منبع
power supply U منبع تغذیه
source language U زبان منبع
source document U سند منبع
source data U دادههای منبع
source register U ثبات منبع
source routine U روال منبع
power source U منبع قدرت
resource allocation U اختصاص منبع
resource file U فایل منبع
resource management U مدیریت منبع
thermal reservoir U منبع گرما
thermal reservoir U منبع گرمایی
message source U منبع پیام
neutron source U منبع نوترون
resource sharing U اشتراک منبع
system resource U منبع سیستم
authority U منبع موثق
noises U منبع تغذیه
store of value U منبع ارزش
source computer U کامپیوتر منبع
isogenous U دارای یک منبع
aliunde U از منبع دیگر
original U منبع سرچشمه
current supply U منبع جریان
agency of communications U منبع ارتباط
data source U منبع داده
elevator boot U منبع بالابر
elevated tanke U منبع اب هوائی
electron emitter U منبع الکترون
mines U منبع مامن
mined U منبع مامن
originals U منبع سرچشمه
cooling water supply U منبع اب سرد
cold water supply U منبع ابسرد
excitation source U منبع برانگیختگی
fountainhead U منبع خبر
grid bias supply U منبع ولتاژشبکه
heat supply U منبع حرارتی
attack origine U محل یا منبع تک
illuminant U منبع نور
cold body U منبع سرد
image source U منبع تصویر
incandescent source U منبع ملتهب
mine U منبع مامن
information source U منبع اطلاعات
source U منبع برق
source U منبع منشاء
resource U منبع ممر
radiation source U منبع تشعشع
word of mouth <idiom> U از منبع موثق
x ray source U منبع اشعه رونتگن
cisterns U حوضچه ارامش منبع
goldmines U منبع در آمد سرشار
gravy train U منبع در امد نامشروع
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
gravy trains U منبع در امد نامشروع
non renewable resource U منبع تجدید ناپذیر
candlepower U شدت نور یک منبع
goldmine U منبع در آمد سرشار
motor- U منبع نیروی مکانیکی
source data automation U خودکاری داده منبع
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
motors U منبع نیروی مکانیکی
motored U منبع نیروی مکانیکی
adscititious U دارای منبع خارجی
source listing U لیست برداری منبع
bonanzas U منبع عایدی مهم
bonanza U منبع عایدی مهم
emergency power supply U منبع قدرت اضطراری
welding source U منبع جریان جوش
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
non renewable resource U منبع بازگشت ناپذیر
radix U پایه منبع اصلی
authority U منبع صحیح و موثق
magnetic store U حافظه یا منبع مغناطیسی
archeological site U منبع [باستان شناسی]
provenance U منبع [باستان شناسی]
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
site of the find U منبع [باستان شناسی]
line source U منبع خطی شکل
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
low voltage supply U منبع فشار ضعیف
magnetic tape store U منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
light source colour U رنگ منبع نور
cash cow <idiom> U منبع خوبی از پول
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
motor U منبع نیروی مکانیکی
cistern U حوضچه ارامش منبع
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
resource sharing U اشتراک گذاشتن منبع
power supply cable U کابل منبع تغذیه
power supply cable U کابل منبع قدرت
power supply switch U کلید منبع تغذیه
low frequency source U منبع فرکانس پایین
source data automation U کنترل خودکار داده منبع
r f power supply U منبع توان بسامد رادیویی
symbolically U نوشتن برنامه به زبان منبع
mains power supply unit U واحد منبع تغذیه شبکه
uninterruptable power supply U منبع تغذیه وقفه ناپذیر
symbolic U نوشتن برنامه به زبان منبع
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
lay in <idiom> U ذخیره منبع وموجودی چیزی
Recent search history Forum search
1Potential
2این جمله وقتی در یک کتاب گفته میشه چطور ترجمه میشه see Rapid Reference 6.4
1The motherboard is also often referred to as the main board.
1cartridge
2انرژی تشکیل اتیلن
2انرژی تشکیل اتیلن
2انرژی پتانسیل
2انرژی پتانسیل
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
2پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com